کیدی

اولین نشریه موسیقیای جنوب

کیدی

اولین نشریه موسیقیای جنوب

گفتگو با بهمنی

گفتگو با بهمنی

آنچه که در وهله اول در نامگذاری یک مناسبت خاص، مهم و حائز اهمیت است فلسفه و چرایی این مساله می‌باشد که متاسفانه در حال حاضر در کل کشور با این همه نامگذاری متعدد، تشخص و ماهیت اصلی امر نامگذاری به نوعی از بین رفته است و گذشت زمان باعث گردیده که دلایل زیبا تنها به یک نام تقلیل یابند ومعنای اصلی را ازدست بدهند. مگر این که نامگذاری خیلی ریشه‌ای و باستانی باشد مثل نوروز که به هر حال شاید در طول زمان دستخوش تغییرات جزئی گردد اما در ماهیت آن خللی به وجو نخواهد آمد ولی اگر به طور مثال به روز پدر دقت کنیم سنتی‌ست که کمابیش هر سال تکرار می شود اما باز به استحکام روز مادر نیست و این بر می گردد به ریشه‌ای‌تر بودن مادر. در مورد نامگذاری روز دهم دی ماه به عنوان روز موسیقی استان پیشنهاد خوب و قابل تاملی‌ست. اگر قرار باشد ماخذی برای این روز در نظر گرفته شود مسلما ناصر می تواند یکی از بهترین گزینه ها باشد هر چند موسیقی استان هرمزگان با نامهای زیادی -که بسیاری از آنها دارای سبک و سیاق بسیار جنوبی تر از ناصر هستند همراه است -ولی هیچ کدام از نظر شهرت و مقبولیت عام و فرا استانی بودن در حد ناصر نیستند و شاخص نامگذاری به واسطه ملی بودن ناصر می تواند دلیل محکمی برای این روز باشد.حال تا چه حد این نامگذاری می تواند تاثیرگذار باشد به بحث اول برمی گردد که تنها به یک نام بسنده کردن هیچ اثر بهینه ای در برنخواهد داشت تنها برای دلباوری های خودمان است و بس و شاید انگیزه‌ای برای دیگر هنرمندان که روزهای با مسمای دیگری را به تقویم استان بیفزایند.

ناصر دیگر در بین ما نیست ولی من بارها این را گفته ام که اولین دلیل انتخاب ناصر برای خواندن ترانه هایم دوست داشتن صدای ناصر بود. ببینید ما در حیطه موسیقی صداهای زیبا و تکنیکی زیاد سراغ داریم اما اکثر این صداها انسان را پرتاب می کنند به صداهای دیگر. ولی آنچه که صدای ناصر را از دیگر صداها متمایز می کرد خاص بودن و منحصر به فرد بودن این صدا بود.به جز صدا ، مشخصه دیگر ناصر این بود که شعر و ترانه رو خیلی خوب می

شناخت. هرگاه روی خواندن ترانه ای انگشت می گذاشت در مقابل سوال من که چرا این ترانه؟ می‌گفت شما بیا و ملودی رو که گذاشته ام را گوش کن و من به شگفتی می‌آمدم ،انگار پژواک و پاسخی بود به حس درونی من.

انگار ترانه داشت با این موسیقی کاملتر می شد و حس ترانه در بطن آن ملودی عجین می شد. حال تصور کنیم ما عزیزی را ازدست داده ایم که صدایش خاص بود/موسیقی را خوب می‌شناخت و ترانه و شعر را خوب می دانست تازه با حس‌های ما دوست بود و زبان ما را خوب می فهمید. تنها می‌شود گفت حیف شد و یادش همیشه گرامی. خاطره‌هایی از ناصر دارم که گفتنش خالی از لطف نیست: مدتی بود که زیاد با ناصر در ارتباط نبودم و تنها گاه گاهی از حال هم با خبر می شدیم. روزی ناصر زنگ زد که: دریا خواهره میای بریم دریا؟ من به گمانم که ناصر با خواهرش به دریا می‌رود و مرا نیز دعوت کرده است وقتی رفتم دیدم تنهاست و بعد برای من توضیح داد که این یک اصطلاح جغرافیائی و دریائی در فرهنگ بندری هاست و به حالتی از دریا اطلاق می گردد.ناصر رفت و من ماندم با ساحل دریائی که خواهر بود.آن حال و هوای با ناصر و دریا بودن منجر به سرودن غزل دریا شد .غزلی که همیشه با یاد ناصر همراه خواهد بود:

دریا شده‌ست خواهر و من هم برادرش

شاعرتر از همیشه نشستم برابرش

خواهر سلام! با غزلی نیمه‌آمدم

تا با شما قشنگ شود نیم دیگرش

می‌خواهم اعتراف کنم هر غزل که ما

با هم سروده‌ایم جهان کرده از برش

خواهر زمان ،زمان برادرکشی‌ست باز‌

شاید به گوش‌ها نرسد بیت آخرش‌

با خود ببر مرا که نپوسد در این سکون

شعری که دوست داشتی از خود رهاترش

دریا سکوت کرده و من حرف می‌زنم

حس می‌کنم که راه نبردم به باورش

دریا منم! هم‌او که به تعداد موج‌هات

با هر غروب خورده بر این صخره‌ها سرش

هم او که دل زده‌ست به اعماق و کوسه‌ها

خون می‌خورند از رگ در خون شناورش

خواهر! برادر تو کم از ماهیان که نیست

خرچنگ‌ها مخواه بریسند پیکرش

دریا سکوت کرده و من بغض کرده‌ام

بغض برادرانه‌ای از قهر خواهرش

معضلی که در حال حاضر بر جو موسیقی ایران حاکم است و استان هرمزگان هم از این قاعده مستثنی نیست شکل‌گیری موسیقی های زیر زمینی‌ست. متاسفانه در دوره‌های اخیر شاهد به بازار آمدن کاست‌های فراوانی هستیم که به صورت غیر مجاز ضبط و پخش می‌شوند. هنرمند جوانی که از صدای خوبی هم برخوردار است و دارای استعداد هم هست نمی‌داند که این زیرزمین‌ها تنها یک تله و سرابی بیش نیست‌. اگر همین جوانان از راه قانونی وارد دنیای هنر شوند و با نظارت خاصی به فعالیت خود ادامه دهند مطمئنا به جاهای خوبی خواهند رسید.تاکید می‌کنم منظور از نظارت به هیچ وجه ممیزی و مقوله سانسور نیست/ بلکه کار کردن در فضای هنری با استانداردهای کنونی ست .ببینید اگر ناصر عبدالهی، ناصر عبدالهی شد دلیل عمده اش این بود که از در اصلی وارد شد. من بارها شاهد بودم که در استودیو در حضور استاد شهبازیان یک قسمت را بارها و بارها اجرا می‌کرد تا مقبول استاد می‌افتاد. شاید به صورت برهه‌ای و گذرا موسیقی زیرزمینی مخاطبین فراوانی نیز پیدا کند اما موضوع ماندگاری و ارائه یک اثر هنری‌ست. اگر ترانه ای که قرار است در یک استودیو غیر هنری و به اصطلاح زیرزمینی ضبط شود به رویت یک شاعر برسد، ترانه از نظر هنری مورد بررسی قرار بگیرد و بعد خوانده شود مسلما ارزش کار را خیلی بالا خواهد برد. تا زمانی که جوانان و اهالی آفرینشگر موسیقی ما به آن مقوله های کاذب روی آورند متاسفانه جز پیمودن سیر قهقرائی شاهد چیز دیگری نخواهیم بود.

پیشنهاد می‌کنم افرادی که هم از تمکن مالی برخوردارند ـ که در این استان تعدادشان هم کم نیست ـ و هم گوشه نظری به هنر این مرز و بوم دارند در صدد راه اندازی یک استودیوی هنری و استاندارد بر آیند که مطمئنا تاثیر به‌سزائی در پاگیری و معرفی استعدادهای خوب و قوی استان خواهند داشت .با آرزوی موفقیت برای همه دست‌اندرکاران عرصه های مختلف هنری استان.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد