کیدی

اولین نشریه موسیقیای جنوب

کیدی

اولین نشریه موسیقیای جنوب

ناصریا ...

ناصریا ...

عبدالحمید انصاری نسب

 

برای ناصر عبداللهی که سکوتش دریا را روی دلمان ریخت !

 

ناصریا ...

از روایت های مختلف مرگ تو

از مرگ های مختلف ات

کدام را باور کنم ؟

تو چطور

چگونه مرده ای ؟

تقصیر ها گردن کیست ؟

دیشب توی معبد هندوها

کودکی اَت با پیرهن راه راه

بالا رفته بود از ماه

و کلاغ ها به دخمه ی چشمانت

نوک می زدند

ماشاالله

به قد بلند و موهات

که ریخته روی شانه هات

توی همین عکس با روبان سیاه

نینا نگاه کن

اون بالا

توی قرص ماه

و این پایین

یک روباه سیاه

که خنجار می زند

رویاهای تو را

بابایت که هنوز سبیل ندارد

از کوهی توی دلم

بالا می رود

به مرده ی خودش توی سردخانه

متلک بار می کند

چشم هایش را از کاسه بر می دارد

پشت باغ مولوی

تیله بازی می کند

از دور

به تو دست تکان می دهد

ناصریا

دیا ... دیا

من اینجام

و باز قایم می شود

توی دخمه ی ماه

تو چه می کشی تو دفترت دختر

دستت به ماه نمی رسد که

روبان سیاه به گردنش بیندازی...

 

ناصریا

" اَ همه کَ بد اِ دیدَ

اَ هیچ کَ خوشی ندیدَ ..." (1)

شک دارم مرده باشد این مرد

دارد قایم باشک بازی می کند

                                 با مرگ

عزرائیل سر کار است

من سرکارم

که نمی دانم از مرگ‌های بیشمارت

کدام را باور کنم

_ قرص خورندنش

_ جلبیل سیاه شده تنش

_ دریا رو وصل کنید به کلیه هاش

_ ماهی های قرمز  وُ رها کنید تو ریه هاش ...

شک دارم نینا

پدرت احتمالا

دارد قایم باشک بازی می کند با ما!

یمبوسئنه

ناصر عبداللهی در کاست جدید خود دو کار از قطعات قدیمی بندرعباسی را بازسازی و بازخوانی کرده است . "فصل بهار" (وختی که تمدی) از مرحوم حسن کریمی و "یمبو سئنه" که اجرای معروف آن توسط استاد علی حبیب زاده در حدود سی سال پیش انجام گرفته است.

چندی پیش در کنار خبر ناگوار درگذشت ناصر توضیحی هم درباره قطعه‌ی "یمبو سئنه" از قول تهیه کننده این کار در چند سایت خبری منتشر شد. !

اینان "یمبو سئنه" را "یمبو صحنه" نوشته بودند و آنرا به "به میدان بیا" و یا "به صحنه بیا" ترجمه کرده بودند .

"یمبو سئنه" یک اصطلاح سواحیلی است. سواحیلی زبان مردم شرق و تا حدودی مرکز قاره افریقاست. این زبان علاوه بر زبان بنتوی افریقایی ترکیبی از کلمات فارسی و عربی و...را نیز در خود دارد.

یمبو در لغت به معنی سلام و درود است و سئنه هم به معنی خوب . این دو در کنار هم در جواب یمبو (سلام) گفته می‌شوند:

ــ یمبو !

ــ یمبو سئنه !

البته این کلمات گاهی جمبو و جمبو سئنه هم تلفظ می شوند .

قطعه‌ی "یمبو سئنه" یکی از قوی ترین آثار موسیقی هرمزگان است که اجرا و بازسازی ناصر بر زیبایی آن افزوده ،. بهتر است نکاتی را درباره این قطعه و اثر تاریخی بدانیم .

استاد علی حبیب زاده می گوید :" این آهنگ بسیار قدیمی است ! این آهنگ بین مردم قدیم بندر هم زمزمه می شد . من دیدم شعر مناسبی روی آن نیست . ترانه ای بر همان وزن گفتم و البته کمی هم در آن تغییراتی دادیم و اجرا کردیم . در حدود سی و دوسال پیش."

در اجرای ناصر علاوه بر ملودی یمبو سئنه چند خط ملودی دیگر هم وجود دارد آنجا که می خواند :" هویلا هویلا هویلا به شر شیطون ..."

این خط ملودی که ناصر آنرا  با یمبو سئنه تلفیق کرده است ، ریشه در موسیقی سیاهان دارد و به خوبی با فضای این کار هماهنگ شده است . این ملودی را قدیم با ابیات دیگری می خواندند و البته پیش از آن هم اهل هوا به گونه ای دیگر ! در پایان هم کار با صدا بازیِ ناصر با کلمه ی لیوا و نواهایی بر گرفته از موسیقی لیوا به اتمام می رسد. در بین کار خلاقیت های ناصر این قطعه را شورانگیزتر می‌کند . انگار تمام وجود ناصر در این قطعه جریان دارد . همان ناصر شوخ و شنگ و انرژی بخش !

 ناصر  یمبو سئنه را با ترانه ای  از خودش می خواند . و جالب اینجاست که گروه مامبو لیوا و فاضل پیش هم این قطعه را برای آلبوم های تازه شان ضبط کرده اند و آنها هم هر کدام با ترانه ای جداگانه و حال و هوایی متفاوت !

منبع : www.siavarshan.blogsky.com

گفتگو با ناصر

مدتها بود که می خواستم یک گفتگو با ناصر عبداللهی داشته باشم  تا اینکه مرداد 85 با خبر شدم ناصر بندر است. تماس گرفتم. گفت : برای انجام یک سری کارهایم آمده ام . چند روزی بیشتر هم بندر نیستم . من خودم با شما تماس می گیرم....

یکی دو روز قبل از رفتنش به تهران تماس گرفت ، ساعت شش صبح  گفت : من الان وقت دارم. بیایم؟

آمد! با تعدادی نان کلوکوی تازه و گرم و مقداری سوغات از کرمان! اینقدر حرف و آواز برای شنیدن بود که تا شب فرصتی برای یک مصاحبه کامل و جامع پیش نیامد.

جملاتی که در زیر می خوانید حاصل گفتگو های خودمانی و پراکنده ای است که از همان روز یعنی دوازده مرداد  تا 15 مهر85 .

 

چرا بعد از این همه مدت دوباره می خواهی به بندرعباس بازگردی؟

خیلی دلتنگ بودم . از محیط آنجا خسته شده بودم "..."

 

می‌دانی هندوها هم بندرعباس را خیلی دوست دارند .آنها اعتقاد دارند اگر اتفاق بزرگی قرار است بیفتد مکانش جایی است با مشخصات بندرعباس . می گویند همه در آن روز آنجا جمع می شوند .

 

از سالهای اول حضورت در تهران اطلاعات دقیقی نداریم. از شرایط آن روزها بگویید.

روزهای خیلی سختی بود . من یک اتاق کرایه کردم بودم از یک خانم مسن در میدان امام حسین. در وضعیت سختی زندگی می‌کردم. تنها بودم. گاهی مجبور می شدم روی بام خانه بخوابم "..."

 

خب در این ده سال چطور با موسیقی جاری در هرمزگان ارتباط داشتی؟

کارهای بچه‌ها به دستم می‌رسید . مثلا اجرای مراسم یادبود "ابرام" که من از اجرای محمد شهسواری و اجرای ترانه ای از ابرام (گروه گاتا) خیلی خوشم می آید. تنظیم آن کار را چه کسی انجام داده؟

 

اگر اشتباه نکنم امین امینی. از آثار خودت کدام را بیشتر دوست داری؟

بوی شرجی .

 

بوی شرجی شاید قوی ترین کار شما باشد.  با این حال چرا بوی شرجی در بازار چندان موفق نبود؟

 

خب به خاطر این که تهیه کنندگی این اثر را من خودم به عهده داشتم و به همین دلیل بوی شرجی از سوی بسیاری از شرکت ها تحریم شد!

 

بسیاری از موزیسین های استان بر این اعتقادند که ما از نظر نوازندگی پیشرفت های خوبی داشته ایم ولی در خوانندگی نه ، نظر شما چیست؟

نه، من موافق نیستم! ما امروز خوانندگان خوبی داریم "..."

 

موافقید چند کار تازه از هنرمندان جوان بشنویم؟

بله!

 

از نوید قویدل یک قطعه ی فلامنکو می گذارم . با صدای توحدی ،" به اعجاز عشق تو ... "

 

آهنگش از کیست؟

نوید قویدل 

 

گیتار را هم خودش می زند؟

بله

 

زیباست. باید سر فرصت این جوان‌ها را از نزدیک ببینم.

 

آهنگی از هادی آرمین برایش می گذارم . "وقتی که رفتی امگه که رودم خدا به همرات ..."

ناصر بسیار مجذوب شده . ابروهایش را تا حد امکان بالا می دهد، با خطوط چهره تعجب اش را به ما نشان می دهد!

 

این هادی آرمین است ؟

بله !

 

این را حتما برای من رایت کن [بعدها می گفت این چند هفته ی آخر زندگی در تهران همه اش همین ترانه را گوش می کردم]

 

مقداری از آرشیو من از موسیقی هرمزگان از زار گرفته تا مولودی و ... را با هم می بینیم و می شنویم .

من هم همین ایده را دارم - چه خوب است که ما یک تیم تشکیل دهیم . من امکاناتش را دارم - دستگاه ضبط صدا و فیلم و... باید این چیزها را ثبت کنیم . یک ماشین می خریم و راه می افتیم توی کوره دهات ها !  صبر کن من بیایم بندر !

 

اهداف هنری که در بندرعباس دنبال می‌کنی چیست؟

به فکر یک موسسه فرهنگی هستم !

 

آیا این موسسه اجازه نشر هم دارد؟

چون خیلی وقت است که ایده ای برای انتشار یک نشریه موسیقیایی خاص جنوب و هرمزگان را دارم. ولی فقط در حد یک رویاست! چون مراحل خیلی سختی پیش رو دارد.

 

خیلی خوب است با هم این کار را انجام می دهیم . من دنبال مجوزش را می گیرم . [بعدها بیشتر در این باره حرف زدیم حتی راجع به جزئیات، اصرار داشت نشریه موسیقی معنوی باشد سر این قضیه ساعت ها بحث کردیم.آخرین بار که گفتگوها داشت از جانب من  ناامیدانه دنبال می شد. دستی به شانه ام زد ، خندید و گفت: نگران نباش این کار یک جوری انجام می شود که فکرش را هم نمی‌کنی !]

 

و کار موسیقی چه ؟

می خواهم مثل قدیم کارهایم را بین مردم پخش کنم.

 

می‌دانی؟ اخیرا کار معنوی در موسیقی ممنوع شده است. من خیلی خوشحالم . می دانی چرا؟ چون از این به بعد کارهایم خلوص بیشتری پیدا می‌کند . آنها را مثل قدیم [به رایگان] بین مردم پخش می کنم.

 

موافقید باقی گفتگو را بعد انجام بدهیم . احساس می کنم سوال ها را خوب طرح نکرده‌ام.

باشد من چند دفتر دارم که نوشته های خودم است آنها را می دهم بخوانی شاید آنها هم کمکت کند.